قلَمروے בُפֿـترونہ ے مـטּ
در زمین عشقی نیست که زمینت نزند،آسمان را دریاب
بیچاره پاییز دستش نمک ندارد...این همه باران به آدم ها میبخشد.. اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند خودمانیم ...تقصیر خودش است .
بلد نیست مثل بهار خودگیر باشد تا شب عیدی زیرلفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه سال تحویلی را هدیه دهد ... سیاست تابستان هم ندارد که در ظاهر با آدمها گرم و صمیمی باشد ولی از پشت خنجری سوزناک بزند. بیچاره .....بخت و اقبال زمستان هم نصیبش نشده که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد او پاییز است... رو راست و بخشنده.. ساده دل فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای آدمها بریزد ... روزی.. جایی ، لحظه ای از خوبیهایش یاد میکنند. خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند.. عادت ادمها همین است .. یکی به این پاییز بگوید آدمها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ... دست در دست معشوقه ای دیگر پا بر روی برگهایت میگذارند و میگذرند تنها یادگاری که برایت میماند.. صدای خش خش برگهای تو بعد از رفتن آنهاست.. انوقت تو میمانی با تنی عریان.. تنها به رفتنشان نگاه میکنی.. خستگی عاشقی در تنت میماند. اين ناف شريعتی نيست که همه به آن ميخندند دکتر مرا ببخش که انقد رک سخن ميگويم مگر خودت نگفتی "سخت است حرفت را نفهمند و سختتر آن است حرفت را اشتباهی بفهمند" دکتر انديشمند مرا ببخش،اما تو بايد همان سالها ميرفتی به جایی که برای مايکل جکسون همجنس باز يادواره ميگيرند و مارادونا را خدا ميکنند دکتر مرا ببخش اما تو هم مانند اسطوره ات علی و فردوسی پارسی تنها و فقط در شب قدر و بر جلد کتاب ها ماندی دکتر برای که نوشتی؟ پی نوشت : لطفا این متن رو اونقدر منتشر کنید که دیگه شاهد این قبلی جوک ها نباشیم :) ------------------------------ هنوز نمیفهمم چی باعث شد وبم اینطوری بشه آخه ینی چی بیای و ببینی هیچ کدوم از پستایی که تو این دوسال و نیم گذاشتی نیست :| اول دبیرستان اولین پستم رو اینجا گذاشتم حالا به عنوان یه کنکوری دارم تو این وب مینویسم در حالی که هیچکدوم از پستای اونموقع ام نیست :| لوکس بلاگ خیلی بیخودی
اين ناف بريده افکار ماست که از شعور و انسانيت بريده است
تو چرا نوشتی؟
چرا ماندی؟
چرا کاغذهايت را برای ملتی سياه کردی که با يک جرقه غرب تمام حيثيت و آبرو و شرف و تاریخ و اسطوره های
مملکتش را به تاراج طنز و بی انديشی ميفروشد!
و من حال ميفهمم خدا چه زجری ميکشد
آری من هم حال ميفهمم تو چه زجری ميکشی
اينها فقط يک هنر داشتند،رقص و گل زدن
اما تو هر واژه ات دنیايی رمز و راز است!
نسلی که حتی به ناموس تو هم رحم نميکند؟
دکتر کاش همان سالها ميرفتی